شیما وحدیث من

اومدم بازاومدم

ای دوست قبولم کن وجانم بستان مستم کن ووزهردوجهانم بستان باهرچه دلم قرارگیرد بی تو آتش به من اندرزن  وآنم  بستا ن دلتنگم ودیدارتودرمان من است بی رنگ رخت زمانه زندان من است ................................................ ســــــــــــــــــــــــــــــــــلام بعدازمدتها اومدم نمیدونم ازکجا شروع کنم .. خیلی دیراومدم ولی خب بالاخره ......  نمیدونم چرا ولی اصلا حال وحوصله ی وبلاگ ونداشتم .چندبارلعنت شیطون کردم  که ای تنبل برو یه سری به این وب بیچاره بزن ولی نه بابا شیطون قوی تر ازاین حرفاست  حالاهم نمیدونم شیطون سرش به چی گرمه که گذاشته من دوتا مطلب ...
10 خرداد 1392
1