تولد حدیث گلم البته با تاخیر
سلام
با عرض شرمندگی ازروی دخمل نازم اومدم که باتاخیر تولّد عزیزش رو تبریک بگم و چند خطی واسه وجود نازنینش بنویسم
تو این چند روز مرتّب تو فکرت بودم عزیزکم که بیام و پست تولد قشنگت و بزارم ولی مگه این کارای ....میزارن من بیام ودوکلام مطلب بزارم
(تازشم الان که دارم این پست و میذارم ازنوشتنش یک هفته ای میگذره )
آخ که چه روز قشنگی بود روزی که به این دنیای ...(موندم بگم زشت یا زیبا )پا گذاشتی نازدلم
نیمه ی ماه دوم زمستون قشنگ و سرد
با کلی خاطره های قشنگ و به یادماندنی که هرلحظش برام دنیایی می ارزه
وای خدا چقده تو کوشکولو بودی مامانی
ای خداچه دستای نازی
شیما خانم نازم وحدیث کوشولو
وحالا ازتفلد امسال دخمل نازم بگم که دوسه روز جشنشو زودترازپانزدهم بهمن گرفتم
راستی تایادم نرفته بگم که یکی دیگه ازعلتای تاخیرم درست کردن پروژه ی جابرابن حیان (ویژه ی مقطع ابتدایی ) بود که کلی وقتم وگرفت و باخودم عهدبستم که دیگه ازاین کارانکنم
چون هفته ی قبلش میلادپیامبر(ص)وامام صادق (ع)بود و گفتم جشنش همچین روزی باشه پر برکت تر
میشه و خاله جونم و دخترخاله های عزیزم ازآبادان اومده بودن پیشمون و گفتم تا جَمعمون
جَمعه بساط جشن وسرورو برپاکنیم و حدود 40 نفر مهمان داشتیم
وخلاصه جاتون خالی ،خیلی خیلی خوش گذشت
حدیث خانم ودوستای نازنینش
ازراست به چپ:فاطمه ، جنان خانم، زهرا وآیدا و نگین خانم
وحدیث خانم که پیش کیکش که خودش شکلش وانتخاب کرده نشسته
واینم قشنگ ترین لحظه ی جشن تولد یعنی بازکردن کادوها
بچم کلی جهازگیرش اومد مثل یخچال ،لباسشویی،جاروبرقی ،گاز،سرویس قابلمه وفرگاز وکابینت ازنوع مدرنش
وکلی کادوهای خوشکل خوشکل
ودرآخر
دختران عزیز ودلبندمان بهترین ها برایتان آرزومندیم .
امیدوارم که عمری طولانی همراه با عافیت وسلامتی و توفیق سربازی امام زمان (عج)را داشته باشید .
وازخداوند سبحان می خواهم که درمشکلات وسختی ها به شما صبر و بردباری عطاکند و هیچ وقت از لطف وکرامت تو ای خدا غافل نشوند وهمه ی لحظه های عمرشان را به تو بسپارند .
تو مرا می فهمی
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است