شیما وحدیث من

دخملکم ازمن دورشده

1389/12/15 2:07
نویسنده : مامانی دخملا
1,804 بازدید
اشتراک گذاری

 

        

   حدیث خوشکلم حدیث نازنینم خیلی دلم برات تنگ شده دیگه طاقت دوریت و ندارم . ای قربون اون چشای نازت برم .زود بیا پیشم که خونه بی تو صفا نداره.

 

آجی جونت هم خیلی دلتنگیت ومیکنه . مامان جونم دلم برای بازی کردنت                خنده هات شیطونیات و نق نوق کردنت  
وحتی غذا خوردنت تنگه.
36_1_51.gif

دوست دارم زودتر بیای وبا شیما دعوا کنی.10_9_210.gif    

حتما باخودتون میگید مامانی حدیث وشیما زده به سرش، این حرفا چیه میزنه!!!!!!!!!!!!!!!

راستش وبخواین دو سه روزه بابا مهدی خیلی اصرار کرد حدیث وباخودش ببره شهرستان پیش بابا ومامان جونش .راستش وبخواین میدونستم اصلا طاقت دوری دخملکم وندارم ولی قبول کردم .ازطرفی هم خاله هاش مرتب تماس میگرفتن که باید حدیث وبفرستی.منم این کارو کردم .

ولی همون شبی که رفت بی اختیار گریه میکردم .وبا خودم میگفتم :چه اشتباهی کردم .قشنگترین و بهترین شکلکها

ولی خیلی پشیمون شدم .نمیدونستم انقدر وابسته به حدیث خانم هستم.   شیما جونم هم میگه :((مامان بدون حدیث انگار یه چیزی گم کردم.))ای قربون خنده هات برم .

حالا قراره بابا مهدی فردا یا پس فردا شیرین زبونم رو بیاره .دیگه ازاین اشتباها نمیکنم .مطمئنم .

حدیث جون نازنین هرلحظه منتظر اومدنت هستم تاروی ماهت رو ببوسسسسسسسسسم.

ای مامان به فدات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان مهدی
12 اسفند 89 9:57
سلام
ممنونم که به من سر زدی
واقعا دوری بچه ها سخته. من که برا 1 ساعت بذارمش خونه و برم بیرون دلم براش لک میزنه تا برگردم . چه برسه به شما که چند روز خانوم خوشگلتون رو نمیبینید.
البته حسنش اینه که اینجوری قدر همدیگه رو بیشتر میدونیم.
نظرتون درمورد تبادل لینک چیه؟


مامان مهدی جون با معرفت ممنون ازهمدردیتون .
نظرم درمورد تبادل لینک خیلی عالیه .من که رفتم الان شما رو لینک کنم.
مامان زهرا نازنازی
12 اسفند 89 10:53
قربون اون دل مهربونت مامانی



امیدوارم زودتر بیاد پیشتون


قربونتون مامانی زهرا نازنازی
مامان قندعسل
12 اسفند 89 12:45
سلام جاش خالی نباشه...مامانی ناراحت نباش میاد دیگه گلابتون خاله....





ازاینکه من و دلداری دادین یه دنیا ممنون .راستی تو مسابقه ی شماره 3 شرکت میکنید؟
مامان روژین
14 اسفند 89 16:01
سلام گلم .
غصه نخور . دختر نازیت زودی میاد . تا تو باشی که دیگه از این کارهای بد بد نکنی .
در مورد سؤالت :
اول صدای روژین رو با گوشیم ضبط کردم . بعد فایلش رو ریختم تو کامپیوتر و آپلودش کردم . بعدش هم کد آپلود رو در قسمت ارسال مطلب جدید در قسمت html وارد کردم . همین . موفق باشی .


مرسی مامانی خوشحال شدم زود جوابم رو دادی مرسی ازراهنماییتون.
مامانی یاستین
14 اسفند 89 17:44
سلام
احساست رو درک میکنم ،من هم که بار اول از دخملیم یه شب دور بودم تا خود صبح عروسکهاشو بغل کرده بودم و گریه میکردم...و همسرم هم مدام سر به سرم میذاشت
انشاالله که جوجوت زود زود میاد


مررررررررررررررسی مامان یاستین عزیز از همدردیتون
مامان مريم
14 اسفند 89 18:02
سلام عزيزم.خوشحال شدم از اشنايي با شما.بوس براي .من مامانه امير مهدي جون و امير حسينم.و واسه ني ني هاي خوشملم دو تا وب ديگه هم دارم.اشپزي براتي کودکان و اموزشي تربيتي.خوشحال ميشم بياي و نظر بدي.قربون دلت بشم.انشالله سلامت باشن


من هم همچنین . حتما بازم سرمیزنم .
مامان آریا و عسل
23 اسفند 89 8:48
ای جانم عزیزم.فدای ناخن های خوشگلت بشم که بهشون لاک زدی و ماه شدن.