شیمای مهربون من
چند روزه حسابی افتادم توخونه تکونی .انقدرخسته میشم که حتی دیگه خیلی حوصله ی نشستن پشت سیستم رو ندارم.ولی امروز گفتم برم یه پست جدید بذارم .
گفتم حالا که دیگه سال داره تموم میشه چندتا ازکارهای شیما خانم روهم بذارم .گفتم یکدفعه دخملکم ازمن ناراحت نشه که چرا ازمن مطلب زیاد نمیذاری.البته اتفاقات که خیلی زیاده ،ولی من به یکی دوتا ازاونا بسنده میکنم .
راستش وبخواین چند روز پیش یعنی تقریبا اوایل اسفند ماه ،همکلاسی شیما خانم به نام زلفا جون حدود یک هفته تو بیمارستان بستری شد .
به نقل ازمامان بزرگ زلفا قضیه ازاین قراربوده که: دوسه روز این زلفا خانم ما تب شدید میکنه .دکترهم رفته بود ولی بعد که به علت پایین نیومدن تبش دوباره میبرنش دکتر ،دکترمیگه که خیلی سریع باید بستریش کنید چون عفونت تموم جسمش وگرفته بود .(مامانای مهربون همیشه تب کردن بچه هاروجدی بگیرید) خلاصه این همکلاسی عزیز شیما خانم بستری میشه .
من به اتفاق شیما به ملاقات این دخترنازنین رفتیم .شیما اولش گریش گرفته بود. زلفا خانم هم ازدیدن ما خیلی خیلی خوشحال شد. .بعدم کلی باهم شروع کردن به صحبت .ا
لان که دارم این متن ومینویسم حال عمومی زلفا الحمدلله خوبه .ودوباره به مدرسه پیش دوستاش برگشته .
برای زلفا خانم نازنین آرزوی سلامتی همیشگی اش راازخداوند میخواهیم . الهی آمین
باهم دوتا ازعکساشون بیبینیم:
برای دیدن بقیه ی مطالب به ادامه ی مطلب بروید.
وهمچنین خانم معلم شیما خانم لپ کشانی دوروزپیش به بچه ها گفته بود که هرکدام از بچه ها یکی از وسایل سفره ی هفت سین رو ببرن مدرسه .
شیما هم گفته بود که من ماهی قرمز رو میبرم .ماهی قرمزرو هم باکلی دردسر به مدرسه برد.
دوسه تا ازعکسای سفره ی هفت سینی که بچه ها تو مدرسه درست کرده بودن رو براتون گذاشتم .
امیدوارم که خوشتون اومده باشه