شیما وحدیث من

شیمای مهربون من

1389/12/21 20:05
نویسنده : مامانی دخملا
1,450 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزه حسابی افتادم توخونه تکونی .انقدرخسته میشم که حتی دیگه خیلی حوصله ی نشستن پشت سیستم رو ندارم.ولی امروز گفتم برم یه پست جدید بذارم .Hello

گفتم حالا که دیگه سال داره تموم میشه چندتا ازکارهای شیما خانم روهم بذارم .گفتم یکدفعه دخملکم ازمن ناراحت نشه که چرا ازمن مطلب زیاد نمیذاری.البته اتفاقات که خیلی زیاده ،ولی من به یکی دوتا ازاونا بسنده میکنم .  


 راستش وبخواین چند روز پیش یعنی تقریبا اوایل اسفند ماه ،همکلاسی شیما خانم به نام زلفا جون حدود یک هفته تو بیمارستان بستری شد . 


به نقل ازمامان بزرگ زلفا قضیه ازاین قراربوده که: دوسه روز این زلفا خانم ما تب شدید میکنه .دکترهم رفته بود ولی بعد که به علت پایین نیومدن تبش دوباره میبرنش دکتر ،دکترمیگه که خیلی سریع باید بستریش کنید چون عفونت تموم جسمش وگرفته بود .(مامانای مهربون همیشه  تب کردن بچه هاروجدی بگیرید) خلاصه این همکلاسی عزیز شیما خانم بستری میشه .

من به اتفاق شیما به ملاقات این دخترنازنین  رفتیم .شیما اولش گریش گرفته بود. زلفا خانم هم ازدیدن ما خیلی خیلی خوشحال شد. .بعدم کلی باهم شروع کردن به صحبت .ا

لان که دارم این متن ومینویسم حال عمومی زلفا الحمدلله خوبه .ودوباره به مدرسه پیش دوستاش برگشته .

 


برای زلفا خانم نازنین آرزوی سلامتی همیشگی اش راازخداوند میخواهیم .  الهی آمین

باهم دوتا ازعکساشون بیبینیم:

   
 

برای دیدن بقیه ی مطالب به ادامه ی مطلب بروید.

وهمچنین خانم معلم شیما خانم لپ کشانی دوروزپیش به بچه ها گفته بود که هرکدام از بچه ها یکی از وسایل سفره ی هفت سین رو ببرن مدرسه .

شیما هم گفته بود که من ماهی قرمز رو میبرم .ماهی قرمزرو هم باکلی دردسر به مدرسه برد.

دوسه تا ازعکسای سفره ی هفت سینی که بچه ها تو مدرسه درست کرده بودن رو براتون گذاشتم .

   
   

   
   
  

     
 

امیدوارم که خوشتون اومده باشه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان فرشته
21 اسفند 89 21:16
سلام عزیزممممممممم امیدوارم خدا هر چه زودتر همه بیماران رو شفا بده ......... خیلی سفره قشنگی شده بود دست همشون درد نکنه شیما جونم رو هم از راه دور هزارتا می بوسم مشخصه خیلی خانومه بوسسسسسسسسسسس برات پست خصوصی گذاشتم اونم بخون مامان مهربون


مرسسسسسسسسسسسی مامان فرشته ی عزیز ازاینکه خیلی خوب سرمیزنی .
پست خصوصی رو ندیدم.
مامان عسل و آریا
22 اسفند 89 10:33
نازی عزیزم.چه دختر خانم ماهی.دستاتون را میبوسم چون دخترای باحجابی بزرگ کردید.چادر شیما جون هم میبوسم.خدا همیشه پشت و پناهتون باشه.
انشالله که حال دوست شیما جون هم خوب بشه.سفره ی هفت سین هم دیدم خیلی قشنگ بودن.



مرسیییییییییییییییییییییییی مامانی .خوشحالم ازاینکه سرزدی. قند عسلای خاله رو هم خیلی ببووووووووووووووووووس.
مامان آوا
22 اسفند 89 14:46
یه دنیا بوس برای شیما خانم و خواهر جونش


مرسی عزیزم
مامان عسل و آریا
22 اسفند 89 16:01
سلام دوست خوبم. دوست عزیزم با کمال میل من هم شما رو لینک کردم. ممنونم از حضور پر مهرتون در وبلاگ عسلم .تقدیم به شما و دخترخانم های گلتون
مامان زهرا نازنازی
22 اسفند 89 16:43
سلام مامانی دخملا

امیدوارم هیچ بچه ای بیمار نشه و این فرشته های عزیز همیشه سالم باشند

خسته نباشید از خونه تکونی

عکس ها خیلی قشنگ بودن. ممنون

امیدوارم سال خوبی در پیش داشته باشید


ممنون مامانی اون لپای زهرا خانم رو حتما بکش وبوسسسسسسسسسسس کن.

آزاده
23 اسفند 89 8:41
سلام عزیزم . ممنون که به من سر زدی خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم .
امیدوارم همیشه همه ی خانواده شاداب باشید . باز هم به من سر بزن


متشکرم عزیزم .حتما باکمال میل شما رو لینک میکنم .
ممنون که سرزدی
سمیرا مامان سپهر
23 اسفند 89 13:28
چهرشنبه سوری خوبی رو برات ارزو میکنم .


چهارشنبه سوری یه دورانی داشت .الان دیگه غیرازمسخره بازی چیز دیگه ای نیست .
من سال جدید رو با شادی روز افزون براتون آرزو میکنم .
زينب عشق مامان و بابا
23 اسفند 89 14:07
هزار ماشاالله به اين دختراي خانم خانم


یه دنیا ممنو ن.
سارا
23 اسفند 89 15:16
سلام عزیزم دخترهای خوشگلت خوبن؟ممنونم که به من سر می زنی گلم


آره مامانی به لطف شما دوستان خوبن .
خواهش میکنم عزیزم .وظیفه بود .
جوجه نارنجی ما
23 اسفند 89 15:18
عزیزم خیلی به خونمون خوش اومدی با اجازه میلینکمتون


مرسی عزیزم .منم میلینکمتون
مامان مهدی
23 اسفند 89 17:44
خسته نباشید خانمی

خدا انشالله همه مریضا رو شفا بده


سلامت باشی عزیزم .الهی آمین
مامانی یاستین
23 اسفند 89 20:31
سلللللللام مامانی،چطورید؟دیدی اومدم!!!
بیمعرفت نیستم کار داشتم خانمی...
گلهات رو ببوس


باشه قبول.
محمد رضا ومهدیار
13 اردیبهشت 91 17:08