ماهیهای بیچاره
وااااااااااااااای از دست حدیث خانم
ازدست خرابکاریهای حدیث نمیدونم چیکارکنم .من وحسابی دیوونه کرده .
ازدست ایشون باید برم سربه کوه وبیابون بذارم .تو این آخرسالی به قول خودم خونه تکونی کردم .ولی انقدر این بچه ها ریخت وپاش دارن ،که هیچی تو این خونه دیده نمیشه .
حسرت یه خونه ی تمیز وگذاشتن دکور و....مونده تودلم .شیمای بیچاره ی من هم ازدست شلوغ کاریهای حدیث درامان نیست. مثلا اتاق خوابش وکمد لباساش وحسابی مرتب میکنه ،حدیث درعرض سه سوت میره اتاق رو مثل یه دسته گل میکنه !!!!!!!!!!!!!
نمایی ازاتاق شیما وحدیث
خلاصه اینارو گفتم که برم سراصل مطلب :راستش وبخواین برای حدیث وشیما دوتا تنگ ماهی باچند تا ماهی های قرمز خوشکل خریدیم .
بماند که باچه مشقتی اونا رورسوندیم خونه وازدست حدیث نجاتشون دادیم .
دوسه روز پیش حدیث کلی گریه کرد ،که ماهیها رومیخوام .بعد باحرفاش من وگول زد که مامانی اصلا به ماهیا دست نمی زنم وازاین حرفا .
منم که حسابی مهربون ،گوشت ودادم دست گربه . حواسم حسابی جمع بود که خرابکاری نکنه .
ولی نمیدونم رفتم دنبال چه کاری ،که باجیغ شیما پریدم .
اومدم دیدم که ای داد برمن ،حدیث بااین ماهیای بدبخت چه کرده .هرچی شیر خشک نیدو (شیرتقویتی )رو که دم دستش بوده رو ریخته تودوتا تنگ ماهیای بدبخت .خیلی سریع من وشیما آب ماهیارو عوض کردیم .
ولی باید این خبرناگوارو بدم که یکی ازماهیا به رحمت خدارفت وچشمش به جمال سفره ی هفت سین روشن نشد .
بله عزیزان این تازه یه نمونه ی کوچیک از خرابکاریهای این دخمل وروجک منه .
باهم چند تا عکس ببینیم :
تواین عکس داره من وبا خنده هاش گول میزنه :
اینجا توفکر کشیدن یه نقشه است !!!!!!!!!
واینجا بلللللللللله .کارخودش وانجام داد.