شیما وحدیث من

بوی ماه مهر

  بازگرد ای خاطرات کودکی / بر سوار اسبهای چوبکی خاطرات کودکی زیباترند / یادگاران کهن ماناترند درسهای سال اول ساده بود / آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس / روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است / سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود / فیل نادانی برایش موش بود باوجود سوز و سرمای شدید / ریزعلی پیراهن از تن می درید تا درون نیمکت جا می شدیم / ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم / یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت / دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود...
20 مهر 1390

سلام به همه

سلام مامانا ودوستای مهربونم .  بالاخره بعد از کلی بی حوصلگی تصمیم گرفتم که منم آپ کنم . واقعا وقتی میبینم که دوستام چقدرسریع آپ میکنند ومن دیربه دیر به تنبلی و بی حوصلگیه خودم خیلی خیلی  پی میبرم . خیلی از دوستای مهربون وبامعرفتم مرتب چه پست جدید بزارم چه نزارم من وشرمنده ی خودشون میکنن ،که من واقعا جا داره از اونا تشکر صمیمانه ویه دست مریزاد بگم . آخه میدونید چیه ؟ در ایام ماه رمضان واقعا وقت نمیکردم .الان برنامه ی هرروزم و بهتون میگم که بفهمین واقعا وقت نمیکردم .اولا که کلا تا سحر وتا بعد ازاذان صبح  خوابی نداشتیم .یعنی ازبعداز افطار تا خود سحر یکسره بیداربودیم . سحر رو معمولا پی...
29 شهريور 1390

عید آمد وعید آمد بازوقت سعید آمد

بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زدم دم بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد   مامان جونای مهربون عیدتون مبارک مبارک  نمازروزه هاتون قبول درگاه حق . حدیث وشیما جون هم عید رو به شما دوستان عزیز وخاله های د وست داشتنی تبریک میگن . امیدوارم همیشه روزهاتون بوی عید بده و دنیا به کامتون شیرین .     ...
9 شهريور 1390

شب قدراست ومن قدری ندارم

اناانزلناه فی لیلـه القدر عشق یعنی اشک توبه درقنوت خواندنش بانام غفارالذنوب عشق یعنی چشمهاهم در رکوع شرمگین ازنام ستارالعیوب عشق یعنی سرسجودودل سجود ذکریارب یارب ازعمق وجود شب عفواست ومحتاج دعایم زعمق دل دعایی کن برایم اگر امشب به معشوقت رسیدی خدارادرمیان اشک دیدی کمی هم نزداویادی زماکن کمی هم جای اوماراصداکن   دوستان عزیزومهربونم  التماس دعای مخصوص دارم .من وفراموش نکنید   ...
30 مرداد 1390

حکایت حدیث خانم

  سلام واااااااااااای خسته شدم ازاین کارخووووووووووووونه . من تعجب میکنم اینی که بیرون ازمنزل کارمیکنه چه جور میتونه هم به کارخونه وهم به کاربیرون وبچه داری برسه .من واقعا موندم !!!!! بعضی وقتا انقدر توخونه دورخودم تاب میخورم که گیج میشم .   ببخشید که یه خورده غرمی زنم . حدیث خانم وروجک من ماشاا... هرچی بزرگتر میشه شیطون تر وباهوش ترمیشه . شیطونیاش انقدرزیاد شده که الان دوتا آرنج دستش وتا زانوهاش زخمی شده . دوبار که با دویدن افتاد .هرچی هم قبلش میگم که ندو ،فایده نداره .تحرکش خیلی خوبه ولی جسمش ضعیفه .فکر میکنم به خاطر همین زود می افته .   انقدرهم باباش به افتاد...
30 تير 1390

میلاد امام زمان(عج)مبارک باد

  بار ديگر مژده بر ما مى ‏دهند نور اميدى به دلها مى‏ دهند در شب ميلاد مهدى قدسيان گل بدست پاك زهرا مى ‏دهند در رخ مهدى خدا را بنگرد هر كه را اذن تماشا مى‏دهند سامرا بيند ملائك فوج فوج بوسه ‏ها بر پاى مولا مى ‏دهند آمد آن يكتا پرست مه جبين فرش راهش بال جبريل امين آمد و آورد بهر ما نويد مولودش بخشيده بر دلها اميد اى خوشا آن دل كه با او همدم است در حريم عشق جانان محرم است عالم امكان اگر مُحرم شوند در طواف خانه نرگس كم است مهدى آمد آنكه همچون فاطمه ميوه ى قلب رسول اكرم است مهدى آمد آنكه سر تا پاى او كعبه ى جان تمام عالم است ...
27 تير 1390

دل تنگی

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق وسکوت تو جواب همه مسئله هاست سلام عزیزای مهربونم          شرمنده یه خورده تا قسمتی گرفتاریام زیاد شده ونمیتونم زود به زود آپ کنم .   ولی ازمن هرچی بی معرقتیه ازشما فقط وفقط معرفته .که من واقعا شرمنده ی ت...
24 تير 1390

خدایا شکرت برای همه ی خوبی هایت

سلام مامان جونیا شرمنده که چند وقته کمتر میتونم به شما عزیزانم سربزنم .راستش وبخواین خودم ویه خورده مشغول کردم .دوتا کلاس ثبت نام کردم .یکی رانندگی ویکی هم شنا (تکمیلی )(فعالیت وحال میکنید) . برای همین حسابی مشغول کلاسا و خونه داری و بچه داری وواااااااااااااااااای چقدر کار میبیند . امروز هم خیرسرم هوس کردم که حدیث شیطون بلا وشیما جونی وباخودم ببرم استخر . وچه استخری شد !!!!!!! اولن که صبح ازهولم ساعت رو اشتباهی یک ساعت زودتر دیدم ومن که ساعت شروع کلاس شنام  ٩:٣٠ بود اشتباهی ،ساعت ٨:١٥رسیدیم .بعد که ساعت رو متوجه شدم حسابی حسرت خوابی روکه ازدست داده بود م رو خوردم . ثانیا تو استخر من و یک ثانی...
28 خرداد 1390

یه دنیا تشکر

ازخرابی می گذشتم خانه ام آمد به یاد     دست وپا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد     سربه هم آورده دیدم برگ های غنچه را     اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد   سلام مهربونای من ،مامانای عزیز،امیدوارم که حال واحوالتون خوب باشه وبه قول بچه ها دماغاتونم چاق چاق.شرمنده ،این مدت خیلی سرم شلوغ بود ونتونستم میلاد صدیقه ی کبری حضرت فاطمه الزهرا (س) وروزمادر را به شمامادرای  نازنینم  تبریک عرض کنم .وحتی خیلی دوست داشتم مطلب درباره ی فتح خرمشهر بزارم .اما نشد .یعنی میدونید چیه ؟به قول خودمون حسش نبود . یه جورایی تو خ...
7 خرداد 1390