شیمای مهربون من
چند روزه حسابی افتادم توخونه تکونی . انقدرخسته میشم که حتی دیگه خیلی حوصله ی نشستن پشت سیستم رو ندارم.ولی امروز گفتم برم یه پست جدید بذارم . گفتم حالا که دیگه سال داره تموم میشه چندتا ازکارهای شیما خانم روهم بذارم . گفتم یکدفعه دخملکم ازمن ناراحت نشه که چرا ازمن مطلب زیاد نمیذاری.البته اتفاقات که خیلی زیاده ،ولی من به یکی دوتا ازاونا بسنده میکنم . راستش وبخواین چند روز پیش یعنی تقریبا اوایل اسفند ماه ،همکلاسی شیما خانم به نام زلفا جون حدود یک هفته تو بیمارستان بستری شد . به نقل ازمامان بزرگ زلفا قضیه ازاین قراربوده که: دوسه روز این زلفا خانم ما تب شدید میکنه .دکترهم رفته...
نویسنده :
مامانی دخملا
20:05