شیما وحدیث من

آخ جون دوباره پست جدید

سلام مامانیا .دلم برای همتون تنگ شده بود . خوشحالم که بعد از پانزده ،شانزده روز می خوام یه پست جدید بذارم  . الان که دارم این پست ومیذارم انگار که دارم یه کارجدید انجام میدم .احساس میکنم همه ی کارهایی رو که قبلا انجام میدادم ازیادم رفته   .  مامان فرشته جون ، مامان زهرا نازنازی ، مامان عسل وآریا ، مامان زینب ، مامان آنیسا ، مامان یاسمن ومتین و..... همه ی مامانای عزیز ومهربون که باهم دوستیم ومی خوایم درآینده دوست بشیم ،سلام وخسته نباشید بهتون میگم .  امیدوارم تواین تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه. ماکه بهمون خوش گذشت   . ما تعطیلات ر...
23 فروردين 1390

عید آمد وعید آمد بازوقت سعید آمد

     مامانای عزیز عیدتوووووووون مبارک  .صدسال به این سالها امیدوارم سالهای سال باخوبی و خوشی در کنار خوانواده ونی نی های خوشگلتون زندگی کنید .   سرسفره ی هفت سین ماروهم ازدعای خیرتون محروم نکنید .دعا کنید خدا حاجت هر بنده ای رو مستجاب کنه .  الهی آمین دوست دارم بهتون خیلی خیلی خوش بگذره مامانای مهربون خیلی عکسای خوبی برای عید گذاشته بودم .ولی نمیدونم چرا همه ی عکسا ازبین رفته .ولی عیب نداره ،مهم اینه که عید ووقت شادی .       ...
1 فروردين 1390

ماهیهای بیچاره

وااااااااااااااای از دست حدیث خانم ازدست خرابکاریهای حدیث نمیدونم چیکارکنم .من وحسابی دیوونه کرده . ازدست ایشون باید برم سربه کوه وبیابون بذارم .تو این آخرسالی به قول خودم خونه تکونی کردم .ولی انقدر این بچه ها ریخت وپاش دارن ،که هیچی تو این خونه دیده نمیشه . حسرت یه خونه ی تمیز وگذاشتن دکور و....مونده تودلم .شیمای بیچاره ی من هم ازدست شلوغ کاریهای حدیث درامان نیست. مثلا اتاق خوابش وکمد لباساش وحسابی مرتب میکنه ،حدیث درعرض سه سوت میره اتاق رو مثل یه دسته گل میکنه !!!!!!!!!!!!! نمایی ازاتاق شیما وحدیث خلاصه  اینارو گفتم که برم سراصل مطلب : راستش وبخواین برای حدیث وشیما دوتا تنگ ماهی باچند ت...
26 اسفند 1389

جای شما خالی

ا مروز ظهر خیلی دلم گرفته بود .کافی بود کسی به من بگه سلام ،تا من کلی گریه بکنم . ولی فقط منو حدیث تو خونه بودیم . سرویس مدرسه شیما رو امروز برده بود خونه ی عمه وفا ی شیما وحدیث .آخه عمه وفا یه دختر داره به اسم سنا خانم که کلاس پنجم ویه پسمل به نام امیرعلی که کلاسه سومه وحسابی همبازی های خیلی خوب وپرصروصدایی هستند . بابا مهدی هم  که اینروزها خیلی خیلی کارداره وخیلی کم می بینیمش . خلاصه خیلی هوای زیارت وحرم به سرم زده بود .بعد ازخوردن نهارو انجام دادن کارام ،حدیث وپوشوندم ورفتیم به سمت حرم بی بی معصومه (سلام اله علیها ) وقتی وارد صحن حرم شدیم ،بغضم حسابی ترکید وشروع کردم به گریه کردن .حرم ام...
24 اسفند 1389

وفات کریمه ی اهل بیت تسلیت باد

امام رضا (ع)میفرماید :هرکه نتواند به زیارت من بیاید برادرم درری ویاخواهرم درقم را زیارت کند ،ثواب زیارت مرادر می یابد . شهادت دخت موسی ابن جعفر (ع) واخت علی ابن موسی الرضا(ع) حضرت معصومه (س) برشیعیان آن حضرت تسلیت باد. باعرض سلام وتسلیت شهادت حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) ای جا مانده ازدیدار واپسین برادر !   حرم نورانی ومشکل گشایت هنوز بوی مدینه میدهد.بوی شهر پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) که آن را به اشتیاق دیدن روی رضایت ،ترک کردی وآواره ی بیابان ها گشتی . نهر جاری مناجات ،همیشه ازچشمه ی دل زائران تو جریان دارد،اما امشب ضریح مطهرت رخت سیاه برتن کرده وپنجره ها رو به سوی غروب نشانه می رود......
24 اسفند 1389

شیمای مهربون من

چند روزه حسابی افتادم توخونه تکونی . انقدرخسته میشم که حتی دیگه خیلی حوصله ی نشستن پشت سیستم رو ندارم.ولی امروز گفتم برم یه پست جدید بذارم . گفتم حالا که دیگه سال داره تموم میشه چندتا ازکارهای شیما خانم روهم بذارم . گفتم یکدفعه دخملکم ازمن ناراحت نشه که چرا ازمن مطلب زیاد نمیذاری.البته اتفاقات که خیلی زیاده ،ولی من به یکی دوتا ازاونا بسنده میکنم .     راستش وبخواین چند روز پیش یعنی تقریبا اوایل اسفند ماه ،همکلاسی شیما خانم به نام زلفا جون حدود یک هفته تو بیمارستان بستری شد .  به نقل ازمامان بزرگ زلفا قضیه ازاین قراربوده که: دوسه روز این زلفا خانم ما تب شدید میکنه .دکترهم رفته...
21 اسفند 1389

حدیث خانم زرنگ

دخملکم امروز کلی تو تمیزکردن خونه به من کمک کرد!!!!!!!!!! (انقدر شیشه ها رو برق انداخت که مجبورشدم دوساعت فقط اونارو تمیزکنم )!!!!!! یکی دوتااز عکساش وگذاشتم که ببینید حدیث من چقدرزرنگه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!                        میبینید چه دختر کدبانویی دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!                                       ...
18 اسفند 1389